قصه صوتی هدیه پرماجرا – مناسب کودکان

سلام دوستان ، در این مقاله از سایت الفتاب برای شما داستانی جذاب و آموزنده از بارانا و سارا رو آماده کردیم

بارانا و سارا دو دوست صمیمی هستند که هر روز با هم به پارک میروند و بازی میکنن ، اما با اتفاقی که بین سارا و بارانا میافته این  دو دوست با هم قهر میکنند و مدتی از هم نارحت میشوند ؛

اما با اتفاقاتی که در ادامه داستان میافته این دو دوست باز هم طبق روال گذشته با هم اشتی میکنن ، در این داستان نکات آموزنده ای وجود دارد که مناسب است کودکان در دوران کودکی با این نکات اشنا شوند و  در رفتار های اجتماعی خود به سادگی با همچین موارد کنار بیایند و اشتباهات داستان ها را تکرار نکنند .


یکی بود یکی نبود ،

بارانا و سارا با هم دوست هستن بچه ها ، اونا در همسایگی هم تو یک مجتمع آپارتمانی زندگی می کنن. اونا هر روز به پارک رو به روی مجتمع میرن و با هم بازی می کنن. اما یک روز هر چقدر سارا منتظر شد بارانا برای بازی به پارک نیومد .

سارا دنبال اون رفت تا ببینه چرا اون برای بازی نیومده.بارانا به اون گفت :” عمه شادی اومده خونمون مهمونی ،امروز نمی تونم بیام بازی ، تازه عمه شادی برام یه عالمه هدیه اورده”

قصه های صوتی
قصه صوتی هدیه پرماجرا

روز بعد دوباره سارا برای بازی به پارک رفت ، اون کنجکاو بود بدونه که بارانا چه هدیه ای گرفته. بارانا دیرتر از همیشه اومد، درحالیکه کلاه خیلی زیبایی روی سرش بود.

قصه های صوتی سارا می خواست با اون حرف بزنه و کلاه زیباش رو ببینه، اما رفتار بارانا مثل همیشه نبود ، اون نذاشت که یارا به کلاهش دست بزنه و اون رو روی سرش بذاره. انگار کلاه تازه بارانا رو به ی آدم جدیدی تبدیل کرده بود.

سارا ناراحت شد و رفت که تنهایی بازی کنه ، اما بارانا برای اینکه نگران بود کلاهش خراب نشه، نتونست خیلی بازی کنه و زودتر به خونه برگشت. روزها می گذشت در حالیکه سارا و بارانا دیگه مثل همیشه با هم دوست نبودن. یک روز وقتی سارا داشت بازی میکرد، بارانا رو دید که داره با کلاه زیباش اونجا قدم می زنه.

قصه های صوتی

در همون وقت باد شدیدی شروع به وزیدن کرد و ناگهان کلاه بارانا به هوا پرتاب شد .بارانا سعی کرد اونو بگیره اما باد شدید بود و اون نتونست که کلاهش رو بگیره.کلاه رفت و رفت و به شاخه یک درخت بلند گیر کرد. بارانا به طرف درخت رفت و با ناراحتی زیاد به کلاهش نگاه کرد و بعد زد زیر گریه.

قصه های صوتی

سارا که از دست بارانا ناراحت بود اول از این جریان خوشحال شد اما بعد دلش برای اون سوخت. به خاطر همین به کمک دوستش رفت و هر دوتاشون سعی کردن کلاه رو از بالای شاخه درخت پایین بیارن، اما نتونستن.
عمو باغبان هم نتونست به اونا کمک کنه. باغبان مهربون به اونا گفت که اگر دوباره باد بیاد کلاه رو روی زمین می ندازه.

قصه های صوتی

روز بعد بارانا برای بازی به پارک نرفت، چون برای از دست دادن کلاهش خیلی ناراحت بود و از سارا هم به خاطر رفتار روزهای گذشته ش خجالت میکشید.

اما سارا دنبال اون رفت و بهش گفت :” بیا بریم پارک بازی کنیم” بارانا خوشحال شد که سارا هنوز هم حاضره با اون بازی کنه و بعد اونا دوتایی با هم به پارک رفتن.اما بارانا موقع بازی هربار نگاهش به اون درخت و کلاهش که اون بالا جا خوش کرده بود می افتاد، خجالت میکشید که اجازه نداده سارا به کلاهش دست بزنه و اونو سرش بذاره.

قصه های صوتیچند روز به همین ترتیب گذشت ،دیدن کلاه بالای درخت برای بارانا درس بزرگی بود چون دوستش رو به خاطر اون کلاه رنجونده بود و حالا هم کلاهش رو از دست داده بود.

درست یک هفته بعد،باغبان مهربون زنگ خونه بارانا رو زد و به اون خبر خوشی داد.باغبان گفت :” امروز باد تندی اومد و کلاهت رو روی زمین انداخت ، منم برات اوردمش”بارانا ذوق زده کلاهش رو گرفت ،اما مثل قبل نبود و حسابی کثیف شده بود.مادر بارانا اون رو شست.کلاه هنوز زیبا بود اما کمی کهنه به نظر می رسید.

بارانا صبر کرد تا کلاهش خشک بشه ،بعد سریع به طرف خونه سارا رفت تا کلاهش رو به اون نشون بده و این دفعه کلاهش رو به سارا بده تا اون رو روی سرش بذاره. اما وقتی سارا در رو باز کرد دهان بارانا از تعجب باز موند.

قصه های صوتی

سارا یک کلاه خیلی زیبا سرش بود که مادرش برای اون خریده بود.کلاهی که حتی از کلاه بارانا هم زیباتر بود.سارا کلاه بارانا رو که دید خوشحال شد و گفت :” چه خوب ، حالا هر دوتامون کلاه داریم”

بارانا گفت :” چقدر کلاهت قشنگه، میدی من ببینمش ؟” سارا اخم کرد و گفت :” نه نمیدم ، مال خودمه”
بارانا یاد کار خودش افتاد و خجالت کشید ، اما سارا زد زیر خنده و گفت :” شوخی کردم، معلومه که کلاهم رو بهت میدم، بیا بریم جلوی آینه” .

بعد هر دو جلوی آینه با کلاهاشون شکلک دراوردن و خندیدن.

قصه های صوتی

 

قصه صوتی هدیه پرماجرا

میتونید با استارت کردن پلیر زیر شروع به گوش دادن قصه هدیه پر ماجرا کنید

نویسنده: فاطمه جابری فرد

دانلود فایل pdf قصه هدیه پرماجرا

برای دانلود قصه های صوتی بیشتر این سایت رو ببینید : سایت وولک

 اگر علاقه مند به یادگیری نرم افزارهای کاربردی برای تولید محتوای ویدئویی و الکترونیکی هستید پیشنهاد میکنیم حتما آموزش های زیر را دنبال کنید: